درود بر خداوند که مرا آفرید و قبل از آفرینش یاد و عشق خود را در قلب من جای داد: شب و روز برندارم سر از این خمار مستی که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
درود بر پدر و مادرم که رنج رشد و تربیت مرا تحمل کردند و خدا آنها را رحمت کند که هرچه در توش و توان داشتند صرف آموزش من کردند، به ویژه آنکه در کودکی و قبل از دبستان خواندن قرآن و در دوران دبستان زبان انگلیسی به من آموختند و با این دو آموزش اول کلید ایمان و آنگاه کلید آشنایی و ارتباط با جهان را به من تحویل دادند. درود بر همه معلمین و اساتید من از مکتب خانه تا دانشگاه، از مشهد تا شیراز و تهران و از ایرانی تا انگلیسی و آمریکایی و ژاپنی در این کشورها که اکثر آنها آدمهایی عاشق و فیلسوف بودند و دانایی، اندیشیدن، احساس مسئولیت و مفید بودن برای مردم و جامعه و لذت بردن از کار، دانش، تحقیق و خدمت را به من آموختند. به ویژه ژاپنی ها که تحولات زندگی شخصی، فکری و شغلی پس از سال 1365 را مدیون آنها هستم. درود بر همسر و فرزندانم که پدر پرکار و پرمشغله ای چون من را تحمل کردند، پذیرایی و کمک کردند تا کامیابی در زمینه خدمات اجتماعی، صنعتی و فرهنگی مرا فراهم آورند. درود بر کارفرمایانم در زمینه آموزش و صنعت به ویژه آقایان قروی و دهناوی از شرکت ایران خودرو و آقای حیدری فر از شرکت ایساکو که با اعتمادی که به من کردند و میدان بازی که به من دادند، هر آنچه از ذوق و شوق و دانش و تجربه و عشق داشتم در بهترین سالهای عمر من به بار نشست و آرزو و اندیشه هایم را به صورت طرحهای اجرایی در چهارچوب فرهنگ صنعتی و برای نجات انسان در صنعت و اعتلای صنعت و اقتصاد کشورم تحقق بخشیدم و الگوهای نسبتا کامیابی پدید آمد. و درود بر همه دوستانم از دوران کودکی و تحصیل تا کار و زندگی که همه نیکو انتخاب شده بودند و شوق زیستن را در من تقویت می کردند، به ویژه آنهایی که از سال 1365 و به قصد خدمت به جامعه گرد هم آمدیم و زمینه تشکیل جامعه یاوری را فراهم آوردند و به کمک یکدیگر خدمت کوچکی در قالب مدارس در مناطق محروم و کمک به دانش آموزان محروم کردیم و هدیه همیشگی آنها به من، عشق و صداقت و ایمان بود. توصیه ام به مدیران صنعت آن است که انسان مداری و عشق مداری را محور مدیریت خود قرار دهند و منطق و عاطفه و عقل و عشق را به موازات هم رعایت کنند و محیط کار را تبدیل به یک محیط عارفانه ای کنند که در آن انسان به عنوان محور و هدف تولید و ابزار تولید به رشد و شکوفایی برسد تا شکوفایی ایجاد کند. توصیه ام به دوستانم در جامعه یاوری آن است که این حلقه عشق را پیوسته نگاه دارند و آن را به نسل دوم، یعنی فرزندانمان منتقل کنند تا آنها پاسدار خدمات گذشته ما باشند تا هم نیروی انسان دوستی، عشق و شور زندگی در آنها تقویت شود و هم از خدمت آنها به مردم، محرومیتی و مظلومیتی برطرف گردد. حاصل عمر من برای ملتم و برای کشورم تا این تاریخ، 200 مجتمع آموزشی است که با پول مردم و دوستانم در جامعه یاوری ساختیم. پنج کتاب شعر است که برای مردم و به عشق خدا و آنها سروده شده است و تعدادی کارخانه منظم و زیبا و بهداشتی شده و هزاران کارگر و کارمند و متخصص فرهنگ یافته صنعتی است. امیدوارم از آنها پاسداری شود. به هر حال به قول پاستور، من آنچه در توان داشتم انجام دادم و اینک در لحظه وداع از این نظر احساس شرمندگی نمی کنم و این را به خوبی در شعر به اهل آینده در کتاب روزنه گفته ام.
نظرات شما عزیزان:
|